رایانه، یا کامپیوتر (به انگلیسی: Computer) ماشینی است که برای پردازش اطلاعات استفاده میشود.
رایانه
در زبان انگلیسی «کامپیوتر» به کسی میگفتند که محاسبات ریاضی را (بدون ابزارهای کمکی مکانیکی) انجام میداد. بر اساس «واژهنامه ریشهیابی Barnhart Concise» واژه کامپیوتر در سال ۱۶۴۶ به زبان انگلیسی وارد گردید که به معنی «شخصی که محاسبه میکند» بودهاست و سپس از سال ۱۸۹۷ به ماشینهای محاسبه مکانیکی گفته میشد. در هنگام جنگ جهانی دوم «کامپیوتر» به زنان نظامی انگلیسی و آمریکایی که کارشان محاسبه مسیرهای شلیک توپهای بزرگ جنگی توسط ابزار مشابهی بود، اشاره میکرد.
در اوایل دهه ۵۰ میلادی هنوز اصطلاح ماشین حساب (computing machines) برای معرفی این ماشینها بهکار میرفت. پس از آن عبارت کوتاهتر کامپیوتر (computer) بهجای آن بهکار گرفته شد. ورود این ماشین به ایران در اوائل دهه ۱۳۴۰ بود و در فارسی از آن زمان به آن «کامپیوتر» میگفتند. واژه رایانه در دو دهه اخیر در فارسی رایج شده و بهتدریج جای «کامپیوتر» را گرفت.
برابر این واژه در زبانهای دیگر حتما همان واژه زبان انگلیسی نیست. در زبان فرانسوی واژه "ordinateur"، که معادل «سازمانده» یا «ماشین مرتبساز» میباشد بهکار میرود. در اسپانیایی "ordenador" با معنایی مشابه استفاده میشود، همچنین در دیگر کشورهای اسپانیایی زبان computadora بصورت انگلیسیمآبانهای ادا میشود. در پرتغالی واژه computador بهکار میرود که از واژه computar گرفته شده و به معنای «محاسبه کردن» میباشد. در ایتالیایی واژه "calcolatore" که معنای ماشین حساب بکار میرود که بیشتر روی ویژگی حسابگری منطقی آن تاکید دارد. در سوئدی رایانه "dator" خوانده میشود که از "data" (دادهها) برگرفته شدهاست. به فنلاندی "tietokone" خوانده میشود که به معنی «ماشین اطلاعات» میباشد. اما در زبان ایسلندی توصیف شاعرانهتری بکار میرود، «tölva» که واژهایست مرکب و به معنای «زن پیشگوی شمارشگر» میباشد. در چینی رایانه «dian nao» یا «مغز برقی» خوانده میشود. در انگلیسی واژهها و تعابیر گوناگونی استفاده میشود، بهعنوان مثال دستگاه دادهپرداز («data processing machine»).
معنای واژهی فارسی رایانه
واژهی رایانه از مصدر رایانیدن ساخته شده كه در فارسی میانه به شكلِ rāyēnīdan و به معنای «مرتّب كردن، نظم بخشیدن و سامان دادن» بوده است. این مصدر در زبان فارسی میانه یا همان پهلوی كاربرد فراوانی داشته و مشتقهای زیادی نیز از آن گرفته شده بوده. در زبان فارسی نو یا همان فارسی (دری) این فعل و مشتقهایش به كار نرفتهاند. برایِ مصدر رایانیدن/ رایاندن در لغتنامهی دهخدا چنین آمده:
رایاندن . [ دَ ] (مص) رهنمائی نمودن به بیرون . هدایت کردن . (ناظم الاطباء). اما در مآخذ دیگر دیده نشد.
و گویا تنها در واژهنامهی ناظمالاطبّا آمده است.
شكلِ فارسی میانهی این واژه rāyēnīdan بوده و اگر میخواسته به فارسی نو برسد به شكل رایانیدن/ رایاندن درمیآمده. (بسنجید با واژهیِ فارسیِ میانهیِ āgāhēnīdan كه در فارسیِ نو آگاهانیدن/ آگاهاندن شده است).
این واژه از ریشهیِ فرضیِ ایرانیِ باستانِ –radz* است كه به معنایِ «مرتّب كردن» بوده. این ریشه بهصورتِ –rad به فارسیِ باستان رسیده و به شكلِ rāy در فارسیِ میانه (پهلوی) بهكار رفته. از این ریشه ستاكهایِ حالِ و واژههایِ زیر در فارسیِ میانه و نو بهكار رفتهاند:
* -ā-rādz-a*یِ ایرانیِ باستان > -ā-rāy ِ فارسی میانه كه در واژهیِ آرایشِ فارسیِ نو دیده میشود.
* -pati-rādz-a*یِ ایرانیِ باستان > -pē-rāy ِ فارسی میانه كه در واژهیِ پیرایشِ فارسیِ نو دیده میشود؛ و
* -rādz-ta*یِ ایرانیِ باستان > rāst ِ فارسی میانه كه در واژهیِ راستِ فارسیِ نو دیده میشود.
این ریشهیِ ایرانی از ریشهیِ هندواروپاییِ -reĝ* به معنایِ «مرتّب كردن و نظم دادن» آمده است. از این ریشه در
* هندی rāj-a به معنیِ «هدایتكننده، شاه» (یعنی كسی كه نظم میدهد)؛
* لاتینی rect-us به معنیِ «راست، مستقیم»،
* فرانسه di-rect به معنیِ «راست، مستقیم»،
* آلمانی richt به معنیِ «راست، مستقیم كردن» و
* انگلیسی right به معنیِ «راست، مستقیم، درست»
برجای مانده است.
در فارسیِ نو پسوندِ -ـه (= /e/ در فارسی رسمی ایران و /a/ در فارسی رسمی افغانستان و تاجیكستان) را به ستاكِ حالِ فعلها میچسبانند تا نامِ ابزارِ آن فعلها بهدست آید (البته با این فرمول مشتقهای ديگری نیز ساخته میشود، امّا در اینجا تنها نامِ ابزار مدِّ نظر است)؛ برای نمونه از
* مالـ- (یعنی ستاكِ حالِ مالیدن) + -ـه، ماله «ابزار مالیدنِ سیمان و گچِ خیس»
* گیر- (یعنی ستاكِ حالِ گرفتن) + -ـه، گیره «ابزار گرفتن»
* پوشـ- (یعنی ستاكِ حالِ پوشیدن) + -ـه، پوشه «ابزار پوشیدن» (خود را جایِ كاغذهایی بگذارید كه پوشه را میپوشند!)
* رسانـ- (یعنی ستاكِ حالِ رساندن) + -ـه، رسانه «ابزار رساندنِ اطّلاعات و برنامههایِ دیداری و شنیداری»
حاصل میگردد.
در فارسیِ نو پسوندِ -ـه (= e- یا همان a-) را به ستاكِ حالِ "رایانیدن" یعنی رایانـ- چسباندهاند تا نامِ ابزارِ این فعل ساخته شود؛ یعنی "رایانه" به معنایِ «ابزارِ نظم بخشیدن و سازماندهی ( ِ دادهها)» است.
احتمال میرود كه سازندگان این واژه به واژهیِ فرانسویِ این مفهوم، یعنی ordinateurتوجّه داشتهاند كه در فرانسه از مصدرِ ordre «ترتیب و نظم دادن و سازمان بخشیدن» ساخته شده. به هرحال، معنادهیِ واژهیِ رایانه برایِ این دستگاه جامعتر و رساتر از كامپیوتر است. یادآور میشود كه computerبه معنایِ «حسابگر» است، حال آنكه كارِ این دستگاه براستی فراتر از "حساب كردن" است.
از: ویکیپدیا؛ دانشنامهی آزاد |