آغازه مستندات راهنمای املا
راهنمای املا PDF چاپ پست الکترونیکی
توسط ابوالفضل طریقه‌دار   
راهنمای مطلب
راهنمای املا
ادامه‌ی «آ» تا «ک»
ادامه‌ی «ک»
ادامه‌ی «ک» و «گ»
ادامه‌ی «گ» تا «م»
ادامه‌ «م» و «ن»
ادامه‌ «ن»
ادامه‌ی «ن» و «ه‍»
ادامه‌ی «ه‍»
ادامه‌ی «ه‍» تا آخر
تمام صفحه‌ها

یکی از دشواری‌های ویرایش صوری، یافتنِ شکل صحیحِ املای کلمه‌ها؛ به ویژه جدا یا پیوسته‌نویسی آنهاست، لذا در این قسمت، فرهنگ مختصری ترتیب داده‌ایم تا واژه‌ها آسان‌تر یافت شوند. گفتنی است که شیوة ما در املای کلمه‌های مرکب، جدا امّا بی‌فاصله‌نویسی است.

 

آ
آب‌غوره
آتش‌دان
آسمان خراش
آب‌پاش
آب‌کاری
آتش‌نشانی
آسیب‌پذیر
آب پز
آب‌کش
آج‌دار
آسیب‌دیده
آب‌تنی
آب‌گردان
آجیل فروشی
آش‌پز
آب‌خوری
آب‌گوشت
آدم‌خوار
آشتی‌پذیر
آب‌داده
آب‌گیر
آدم‌کش
آش‌خوری
آ‌ب‌دار
آب‌لیمو
آدمی‌زاد
آشغال‌دانی
آب دوغ
آب‌نبات
آرمان‌گرا
آشوب‌‌طلب
آب‌دیده
آبیاری
آزادی‌بخش
آفتاب‌گردان
آب راه
آبیک
آزادی‌خواه
آگاه‌تر
آبرفت
آتش‌بار
آزمون‌شونده
آلرژی
آبرو
آتش‌بس
آزمون‌کننده
آنتی‌تز
آب‌ریز
آتش‌پاره
آزوقه
آن‌جا
آب‌زی
آتش‌پرست
آسان‌تر
آن‌چنان
آب‌سردکن
آتش‌خانه
آسان‌گیر
آن‌چنان‌که
آبشار
آتش‌خوار
آسایش‌طلب
آن‌چه


 

آن را

ا
اسحاق
اندیشور

آن روز

ابتدائاً
اسرائیل

انسا‌ن ساز

آن زمان

ابتدایی
اسراف‌کار

ان‌شاء الله

آن سو

اتاق
اسلام‌شناس
انعطاف‌پذیر

آن صورت

اتریش
اشک‌بار
انگشت‌نما

آن طور

اتو
اشک‌ریزان
انگل‌شناس

آن قدر

اتوبوس‌رانی
اصلاح‌طلب
اوایل

آن کس

احساس‌گرایی
اصل‌دار
اولی

آن کو

احوال‌پرسی
اصلی‌تر
ایده
آن‌گاه
ادبی‌تر
اعراب‌گذاری
ایده‌آل

آن گونه

ارزان‌فروش
اعلا
ایران‌دوست
آنگه
ارزش‌گذاری
الهه

ایران زمین

آنها
ارزش‌مند
الهیات
ایران‌شناس
آن‌همه
ارزش‌یابی
امانت‌پذیر

ای کاش

آهن‌ربا

از آن رو

امانت‌دار
این‌جا
آهن‌گر

از این جهت

امانت گذار

این جانب

آهنگ‌ساز

از این رو

امانت‌گزار
این‌چنین
آینه

از این سو

امپراتور
این‌سان
آیه‌الله

از این رو قرار

امریکا
این‌سو
آیین
استثنائاً
امکان‌پذیر
این‌صورت

آیین نامه

استثنایی
انتقام‌جویی

این طرف

غزل‌باف
غم‌نامه
فرمان‌پذیر
قحط‌سال
غزل‌پرداز
غیب‌گو
فرمان‌دهی

قدرت طلب

غزل‌خوان
ف
فرم‌بندی
قدرت‌مند
غزل‌سرا
فال‌گو
فرهنگ‌نامه
قرائت‌خانه
غلام‌زاده
فال‌گوش
فریب‌کار
قربان‌گاه
غلتان
فال‌گیر
فریب‌کار
قطع‌نامه
غلتک
فال‌نامه
فصل‌نامه
قفل‌ساز
غلتیدن
فامیل‌دار
فطرتاً
قلمرو
غلط‌نامه
فایق
فلک‌زاده
قلم‌زنی
غم‌خانه
فتح‌نامه
فواید
قول‌نامه
غم‌خوار
فتوا
فهرست‌نویس
قوی‌دل
غم‌داری
فراش‌باشی
فیلم‌برداری
ک
غم‌دیده
فراش‌خانه
ق
کارآیی
غم‌زدای
فراق‌نامه
قائم
کاروان‌سرا
غم‌زده
فراموش‌خانه
قائم‌مقام
کاشی‌کار
غم‌سرای
فراموش‌کار
قاب‌شور
کام‌جویی
غم‌فزا
فرح‌بخش
قاعدتاً
کام‌رانی
غم‌کاه
فرخ‌زاد
قالی‌باف
کام‌روایی
غم‌کده
فرش‌باف
قانون‌گذار
کام‌یابی
غم‌گداز
فرم
قایق‌ران
کاه‌دان
غم‌گسار
فرمان‌بر
قتل‌گاه
کاه‌گل
 

 

کای(که ای)

کش‌باف
کم‌توجهی
کم‌رنگ

کأن لم یکن

کشت‌زار
کم‌جان
کم‌زحمت
کپک‌زده
کشت‌کار
کم‌جرأت
کم‌سابقه
کتاب‌خانه
کشتی‌بان
کم‌جمعیت
کم‌سال
کتاب‌خوان
کشتی‌ران
کم‌چربی
کم‌سخن
کتاب‌دار
کش‌مکش
کم‌حاصل
کم‌سن
کتاب‌دان
کفش‌داری
کم‌حافظه
کم‌سواد
کتاب‌دوست
کفش‌دوز
کم‌حجم
کم‌شرم
کتاب‌شناس
کف‌گیر

کم حرف

کم‌شیر
کتاب‌فروش
کلاه‌دوز
کم‌حواس
کم‌صبر
کتاب‌نامه
کمان‌دار
کم‌حوصله
کم‌ضرر
کثافت‌کاری
کمان‌گیر
کم‌خرج
کم‌طاقت

کج خلق

کمبود
کم‌خرد
کم‌ظرفیت
کج‌خیال
کم‌بها
کم‌خوابی
کم‌عقل

کج‌دار و مریز

کم‌بهره
کم‌خوراک
کم‌عقل

کج رفتار

کم‌پول
کم‌خوری
کم‌عیار

کج سلیقه

کم‌پهنا
کم‌خونی
کم‌فایده

کج فکر

کم‌پیدا
کم‌درآمد
کم‌کار

کج فهم

کم‌تجربه
کم‌دل
کمک‌رسانی

کج کلاه

کمتر
کم‌ذهن
کم‌گو

کز(که از)

کم‌توان
کم‌رشد
کم‌گوشت
 

 

کم لطف

گچ‌بری
گزاف‌گویی
گل‌رنگ
کم‌مایه
گچ‌کار
گشت‌آ‌ور
گل‌ریز
کم‌معاشرت
گچ‌مال

گفت‌و گو

گل‌زار
کم‌مقدار
گرامی‌داشت
گل‌آویز
دل‌گشت
کم‌نظیر
گران‌‌بار
گلاب‌پاش
گل‌گون
کم‌نور
گران‌تر
گلاب‌دان
گل‌گیر
کم‌وزنی
گران‌جانی
گلاب‌گیر
گل‌نار
کم‌همّت
گران‌سنگ
گل‌اندام
گمراه
کم‌هوش
گران‌فروش
گل‌باران
گم‌شده
کم‌یاب
گران‌قدر
گل‌باز
گمنام
کوچک‌تر

گران قیمت

گل‌بانگ
گناه‌کار
کولی‌گری
گران‌‌مایه
گل‌برگ
گنج‌نامه
کوه‌پایه
گردن‌کش
گل‌چهره
گندم‌زار
کوه‌زایی
گردهم‌آیی
گل‌چین
گندم‌کار
کوه‌کن
گرمابه
گل‌خانه
گنه‌کار
کوه‌نورد
گرم‌تاب
گل‌خنده
گواهی‌نامه
کهن‌سال
گرم‌سیر
گل‌دار

گور به گور

گ
گروه‌بان
گل‌دان

گوش‌به زنگ

گاه‌شماری
گریبان‌گیر
گل‌دسته
گوشت‌آلو
گاه‌گاهی
گزارش‌نامه
گل‌دوز
گوش‌خوار
گاه‌نامه
گزاف‌کاری
گل‌رخ
گوش‌کوب
 

 
گوش‌خراش
لقلقه

ماه به ماه

مردم‌خوار
گوش‌زد
لکن

ماه به ماه

مردم‌شناس
گوش‌مالی
لِله
ماه‌پاره
مردم‌فریب
گوش‌نواز
لن‌ترانی
ماه‌پیشانی
مردم‌گریز
گیاه‌خوار
لوس‌بازی
ماه‌تاب
مرغ‌دار
گیاه‌شناس
لیکن
ماه‌رخ
مرغ‌دل
ل
م
ماه‌رو
مرگ‌بار
لای‌روبی
مئات
ماه‌نامه
مریض‌خانه
لباس‌شویی
مئونه
ماه‌واره
مسئله

لب به لب

مآل‌اندیش
ماه‌یار
مسئول
لج‌باز
مائه/مئه/مأه
ماهی‌تابه
مسئولیت
لجن‌زار
ماتم‌زده
ماهیچه
مسائل
لجن‌مال
ماتم‌سرا
ماهی‌خوار
مستثنا
لحاف‌دوز
ماست‌بندی
ماهی‌گیر
مستغلات
لذّت‌بخش
ماست‌خوری
مبدأ
مشت‌مالی
لعبت‌گر
ماست‌مالی
مخمل‌باف
مشعل‌دار
لعل‌رنگ
ماشین‌نویس
مدحت‌گر
مشکات
لعل‌فام
مال‌دار
مرئوس
مشک‌بار
لغت‌نامه
مال‌دوستی
مرئی
مشک‌بوی
لغت‌نویس
مال‌رو
مرآت
مشک‌بیز
لغزش‌گاه
مال‌رو
مرام‌نامه
مشک‌فام
 

 
مشکل‌پسند
منشی‌گری
میخ‌کوب
نابکار
مشکل‌گشایی
موافقت‌نامه
می‌خوارگی
نابه‌جا
مصفّا

مو به مو

می‌خوش

نا به هنگام

مع‌الأسف
موج‌دار
میدان‌دار

ناتن درست

مع‌ذالک
موج‌شکن
میدان‌گاه
ناجوان‌مرد
معرّفی‌نامه
موی‌رگ
میکده
ناخن‌گیر
معناشناس
مهبانو
میکروب‌شناس
ناخوش‌آیند
مع‌هذا
مهتاب
می‌گساری
نازک‌دل
مفت‌خوار
مه‌دخت
می‌گون
ناف‌بند
ملأ
مهمان‌پذیر
میلیارد
نام‌آور
ملامت‌گر
مهمان‌خانه
میلی‌‌گرم
نام‌بردار
ملت‌خواه
مهمان‌دار
میلی‌لیتر

نام دار

ملّت‌گرا
مهمان‌سرا
میلی‌متر
نامزد
ملجا
مهمان‌نواز
میلیون
نام‌گذاری
ملک‌زاده
مه‌وش
میهمان‌خانه
نام‌نویسی
ملّی‌گرا
میان‌بر
میهمان‌دار
نام‌ور
منادی‌گر
میان‌بند
میهمان‌سرا
نان‌خوار
منتها
میانجی‌گری
میهن‌پرست
نان‌خورش
من‌جمله
میان‌دار
ن
نان‌دانی
منشآت
میان‌سال
نابخرد
نایب
منشأ
می‌خانه
نابسامان
نایل
 

 
نخ‌ریسی
نفت‌گیری
نی‌زار
نیم‌بخت
نخل‌بندی
نقاب‌دار
نیش‌خند

نیم بُطري

ندرتاً
نقش‌بندی
نیش‌دار
نیم‌بند
نرم‌پایان
نقش‌پذیر
نیک‌بخت
نیم‌بها
نرم‌تنان
نکوهش‌گر
نیک‌جو
نیم‌بیت
نرم‌خوی
نگاه‌داری
نیک‌چهر
نیم‌پاره
نرم‌گفتار
نگاه‌داشت
نیک‌خو
نیم‌تنه
نزول‌خوار
نگون‌سار
نیک‌دل
نیم‌جان
نزول‌گیر
نگه‌داری

نیک رفتار

نیم چکمه

نزهت‌گاه
نمایش‌گاه
نیک‌زاد
نیم‌خیز
نسبتاً
نمک‌پاش
نیک‌سرشت
نیم‌دار
نسب‌نامه
نمک‌دان
نیک‌سیرت
نیم‌داشت
نشان‌دار
نمک‌زار
نیک‌فرجام
نیم‌رخ
نشان‌دهنده
نوازش‌گر
نیک‌فطرت
نیم‌رس
نشأت
نوش‌خند
نیک‌مرد
نیم‌رو
نشئه
نوش‌دارو
نیک‌نام
نیم‌روز
نظام‌نامه
نوع‌پرستی
نیک‌نژاد
نیم‌سال
نفت‌خیز
نهان‌بین
نیک‌نفس
نیم‌کُره
نفت‌دان
نهان‌خانه
نی‌لبک

نیم کیلو

نفت‌سوز
نیایش‌گاه
نیل‌رنگ

نیم گرم

نفت‌کش
نیایش‌گر
نیل‌فام
نیم‌نگاه
 

نیم ورقي

وطن‌خانه
هدف‌دار
همان‌گاه
و
وطن‌دوست
هدف‌مند
همان‌گونه
واج‌شناس

وقت به وقت

هشت‌صد
همانند
واقع‌بین
وقت‌شناس

هشت ضلعي

همان‌ها
واقع‌گرا

وقت گذراني

هشت‌گانه
هم‌باد
والسلام
وقت‌گیر
هش‌دار
همبر
وام‌خواه
وقت‌نشناس
هفت‌خان
هم‌بستگی
وام‌دار
وقت‌نگه‌دار
هفت‌خط
همپا
وام‌دهنده
وقف‌نامه
هفت‌صد
هم‌پالگی
وام‌گزار
وکالت‌نامه
هفت‌قلم
هم‌پایه
وانگه
ولت‌سنج
هفت‌گانه
هم‌پشتی
وانگهی
ولت‌متر
هفت‌هزار
هم‌پیاله
وحشت‌کده
ولخرج
هفده
هم‌پیمان
وحشت‌گاه
ولگرد

هَل مِن مبارز

هم‌پیوند
وحشت‌ناک
ولنگار
هم‌آواز
همتا
وحشی‌گری
ولی‌عهد
هم‌آورد
هم‌تراز
وداع‌نامه
وهله
هم‌آهنگ
هم‌جفت
ورزش‌خانه
ویران‌گر

هم اتاق

هم‌جنس
ورزش‌کار
هـ
همان
هم‌جوار
وزارت‌خانه
هایل
همان‌جا
هم‌چشمی
وصیّت‌نامه
هجده
همان‌طور
هم‌چنان
 


هم‌چنین
همره
هم‌شکم
هم‌کف
همچو
هم‌ریش
هم‌شهری
هم‌کلاس
هم‌حجره
هم‌زاد
همشیره
هم‌کلام
هم‌خانه
هم‌زبان
هم‌صحبت
هم‌کیش
هم‌خرج
هم‌زلف
هم‌صدا
هم‌گام
هم‌خواب
هم‌زمان
هم‌صنف
هم‌گرایی
هم‌خوان
هم‌زور
هم‌طویله
هم‌گروه
هم‌خوراک
هم‌زیستی
هم‌عرض
هم‌گون
هم‌داستان
هم‌سال
هم‌عصر
هم‌لباس
هم‌درد
همسان
هم‌عقیده
هم‌محلّه
هم‌دست
همسایه
هم‌عنان
هم‌مدرسه
همدل
هم‌سخن

هم عهد

هم‌مذهب
همدم
همسر
هم‌فکر
هم‌مرز
هم‌دوره
هم‌سَرا
هم‌قافیه
هم‌مسلک
هم‌دیگر
هم‌سفر
هم‌قد

هم معني

همراز
هم‌سلیقه
هم‌قدم
هم‌منزل
همراه
هم‌سن
هم‌قسم
هم‌میهن
هم‌رأی
هم‌سنگ
هم‌قطار
هم‌نام
هم‌رزم
همسو
هم‌قلم
هم‌نبرد
هم‌رکاب
هم‌سوگند
همکار
هم‌نژاد
هم‌رنگ
هم‌شکل
هم‌کاسه
هم‌نشست
 

 
هم‌نشین
هوش‌یار
یکتار
یک‌نواخت
هم‌نمک
هیئت
یک‌تنه
یک‌وجبی
همنوا
هیچ‌چیز
یک‌جا

یکییک دانه

هم‌نوع
هیچ‌کس
یک‌جانبه
 
همو
هیچ‌گاه
یک‌جور
 
هموار
هیچ‌گونه
یک‌چند
 
همواره
هیچ‌وجه
یک‌دستی‌زدن
 
هم‌وزن
هیچ‌وقت
یک‌دل
 
هم‌وطن

هیچ یک

یک‌دنده
 
هم‌ولایتی
ی
یک‌دیگر
 
همیدون
یاری‌گر
یک‌ساعته
 
همین
یحیی
یک‌ساله
 
همین‌جا
یخ‌بندان
یک‌سان
 
همین‌طور
یخ‌چال
یک‌سره
 
همین‌‌گونه
یخ‌دان
یک‌شنبه
 
همین‌ها
یخ‌سازی

یک طرفه

 
هوس‌باز
یخ‌فروشی

یک کاره

 
هوس‌ران
یک‌باره
یک‌کلام
 
هوس‌کار
یک‌بند

یک لحظه

 
هوش‌ربا

یک‌به یک

یک ماهه

 
هوش‌مند
یک‌پارچه
یک‌نفره
 

 

منابع: دکتر جعفر شعارـ شیوة خط معیار، چاپ‌اول: انتشارات احیاء کتاب، تهران1375.

 
از کتاب «انواع ویرایش» اثر «ابوالفضل طریقه‌دار» صفحه: ۲۴۷