صفحهی 4 از 7
مجموعهٔ ام، اى، است،...
صورتهاى متّصل فعل «بودن» در زمان حال (ام، اى، است، ایم، اید، اند)، به صورتهاى زیر نوشته مىشود:
کلمات مختوم به
|
صامت میانجى
|
مثال
|
صامت منفصل
|
ــ
|
خشنودم
|
خشنودى
|
خشنود است
|
|
|
خشنودیم
|
خشنودید
|
خشنودند
|
«و» با صدایى نظیر آنچه در «رهرو»
|
|
رهروم
|
رهروى
|
رهرو است
|
به کار رفتهاست
|
ــ
|
رهرویم
|
رهروید
|
رهروند
|
صامت متّصل
|
ــ
|
پاکم
|
پاکى
|
پاک است
|
|
|
پاکیم
|
پاکید
|
پاکاند
|
«آ»
|
«ى»
|
دانایم
|
دانایى
|
|
|
|
داناییم
|
|
دانایند
|
«و» با صدایى نظیر آنچه در «دانشجو»
|
«ى»
|
دانشجویم
|
دانشجویى
|
دانشجوست*
|
بهکار رفتهاست
|
|
دانشجوییم
|
دانشجویید
|
دانشجویند
|
«و» با صدایى نظیر آنچه در «تو»
|
همزه
|
توام
|
تواى/ تویى
|
توست*
|
بهکار رفته است
|
|
توایم
|
|
تواند
|
«ـــِــ» (هاى
غیرملفوظ)
|
همزه
|
خستهام
|
خستهاى
|
خسته است
|
|
|
خستهایم
|
خستهاید
|
خستهاند
|
«اِى»
|
همزه
|
تیزپىام
|
تیزپىاى
|
تیزپى است
|
|
|
تیزپىایم
|
تیزپىاید
|
تیزپىاند
|
«اى»
|
همزه
|
کارىام
|
کارىای
|
کارى است
|
|
|
کارىایم
|
کارىاید
|
کارىاند
|
ضمایر ملکى و مفعولى
ضمایر ملکى و مفعولى3 [ــَم، ــَـت، ــَـش، ــِـمان (مان)، ــِـتان (تان)، ــِـشان (شان)[، در حالات ششگانه، همراه با واژههاى پیشاز خود بهصورتهاى زیر نوشته مىشود:
کلمات مختوم به
|
صامت میانجى
|
مثال
|
صامت منفصل
|
ــ
|
برادرم
|
برادرت
|
برادرش
|
|
|
برادرمان
|
برادرتان
|
برادرشان
|
صامت متّصل
|
ــ
|
کتابم
|
کتابت
|
کتابش
|
|
|
کتابمان
|
کتابتان
|
کتابشان
|
«و» با صدایى نظیر آنچه در «رهرو»
|
ــ
|
رهروم
|
رهروت
|
رهروش
|
بهکار رفتهاست
|
|
رهرومان
|
رهروتان
|
رهروشان
|
«آ»
|
|
پایم
|
پایت
|
پایش
|
|
|
پایمان
|
پایتان
|
پایشان
|
«و» با صدایى نظیر آنچه
|
«ى»
|
عمویم
|
عمویت
|
عمویش
|
در«عمو» بهکار رفتهاست
|
|
عمویمان
|
عمویتان
|
عمویشان
|
«ــِـ» (هایغیرملفوظ)
|
همزه
|
خانهام
|
خانهات
|
خانهاش
|
پیشاز ضمایر ملکى مفرد
|
|
خانهمان
|
خانهتان
|
خانهشان
|
«اِى» پیشاز ضمایر ملکى مفرد
|
همزه
|
پىام
|
پىات
|
پىاش
|
|
|
پىمان
|
پىتان
|
پىشان
|
«اى» پیشاز ضمایر ملکى مفرد
|
همزه
|
کشتىام
|
کشتىات
|
کشتىاش
|
«و» با صدایى نظیر آنچه در «رادیو»
|
|
کشتىمان
|
کشتىتان
|
کشتىشان
|
بهکار رفتهاست
|
|
رادیوام
|
رادیوات
|
رادیواش
|
پیشاز ضمایر ملکى مفرد
|
|
رادیومان
|
رادیوتان
|
رادیوشان
|
یاى نکره و مصدرى و نسبى
یاى نکره (همچنین یاى مصدرى و نسبى) در حالات گوناگون به صورتهاى زیر نوشته مىشود:
کلمات مختوم به
|
صامت میانجى
|
مثال
|
صامت منفصل
صامت متّصل
«و» با صدایى نظیر آنچه در «رهرو» بهکار رفتهاست.
|
ـــ
ـــ
ـــ
|
برادرى
کتابى
رهروى
|
«اِى»
«اى»
«و» با صدایى نظیر آنچه در «رادیو» بهکار رفتهاست
«آ»
«و» با صدایى نظیر آنچه در «دانشجو» بهکار رفتهاست
|
همزه
همزه
همزه
«ى»
«ى»
«ى»
|
خانهاى
تیزپىاى
کشتىاى
رادیویى
دانایى
دانشجویى
|
کسرهٔ اضافه
نشانهٔ کسرهٔ اضافه در خط آورده نمىشود، مگر براى رفع ابهام در کلماتى که دشوارى ایجاد مىکند:
اسبِ سوارى/ اسبْسواری
ـ کلماتى مانند رهرو، پرتو، جلو، در حالت مضاف، گاهى با صامت میانجى «ى» مىآید، مانند «پرتوى آفتاب» و گاهى بدون آن، مانند «پرتو آفتاب». آوردن یا نیاوردن صامت میانجى «ى» تابع تلفّظ خواهد بود.
ـ براى کلمات مختوم به هاى غیرملفوظ، در حالت مضاف، از علامت «ء»7 استفاده مىشود:
خانهٔ من، نامهٔ او
ـ «ى»، در کلمههاى عربى مختوم به «ى» (که «آ» تلفّظ مىشود)، در اضافه به کلمهٔ بعداز خود، به «الف» تبدیل مىشود:
عیساى مسیح، موساى کلیم، هواى نَفْس، کُبْراى قیاس
همزهٔ میانى
الف) اگر حرف پیشاز آن مفتوح باشد، روى کرسى «ا» نوشته مىشود، مگر آنکه پساز آن مصوّت «اى» و «او» و «ــِـ» باشد که دراینصورت روى کرسى «یـ» نوشته مىشود:
رأفت، تأسّف، تلألؤ، مأنوس، شأن
رئیس، لئیم، رئوف، مئونت، مطمئن، مشمئز
تبصره: در کلمات عربى بر وزن «مُتَفَعِّل» نظیر متأثّر، متأخّر، متألّم که در تداول، اولین فتحهٔ آنها به کسره تبدیل شده، همان صورت عربى آن ملاک قرار گرفتهاست.
ب) اگر حرف پیشاز آن مضموم باشد، روى کرسى «و» نوشته مىشود، مگر آنکه پساز آن مصوّت «او» باشد که دراینصورت روى کرسى «ى» نوشته مىشود:
رؤیا، رؤسا، مؤسّسه، مؤذّن، مؤثّر، مؤانست
شئون، رئوس
ج) اگر حرف پیشاز آن مفتوح یا ساکن و پساز آن حرف «آ» باشد، بهصورت ـآ/ آ نوشته مىشود:
مآخذ، لآلى، قرآن، مرآت
در بقیهٔ موارد و در کلّیهٔ کلمات دخیل فرنگى با کرسى «ى » نوشته مىشود:
لئام، رئالیست، قرائات، استثنائات، مسئول، مسئله، جرئت، هیئت
استثنا: توأم
همزهٔ پایانی
الف) اگر حرف پیشاز آن مفتوح باشد (مانند همزهٔ میانى ماقبلمفتوح)، روى کرسى «ا» نوشته مىشود:
خلأ، ملأ، مبدأ، منشأ، ملجأ
ب) اگر حرف پیشاز آن مضموم باشد (مانند همزهٔ میانى ماقبلمضموم)، روى کرسى «و» نوشته مىشود:
لؤلؤ، تلألؤ
ج) اگر حرف پیشاز آن مکسور باشد، روى کرسى «ى» نوشته مىشود:
د) اگر حرف پیشاز آن ساکن یا یکى از مصوّتهاى بلند «آ» و «او» و «اى» باشد، بدون کرسى نوشته مىشود:
جزء، سوء، شیء، بُطء، بطیء، سماء، ماء، املاء، انشاء10
تبصرهٔ 1: کلماتى مانند انشاء، املاء، اعضاء در فارسى بدون همزهٔ پایانى هم نوشته مىشود که صحیح است.
تبصرهٔ 2: هرگاه همزهٔ پایانى ماقبلساکن (بدون کرسى) یا همزهٔ پایانى ماقبلمفتوح (با کرسى «ا») و یا همزهٔ پایانى ماقبل مضموم (با کرسى «و») به یاى وحدت یا نکره متّصل شود، کرسى «ى» مىگیرد و کرسى قبلى آن نیز حفظ مىشود.
جزئى، شیئى، منشائى، مائى، لؤلوئی
راهنماى کتابت همزه، در صفحات بعد، در جدول شمارهٔ 3، ارائه شدهاست.
جدول 3. راهنماى کتابت همزه
کرسى «ا»
|
کرسى «و»
|
کرسى «ی »
|
بدون کرسى
|
«أ، ـأ»
|
«آ، ـآ»
|
«ؤ، ـؤ»
|
«ئ، ـئ »
|
«ء»
|
بأس
|
قرآن
|
تلألؤ
|
ائتلاف
|
بُطء
|
تأثیر
|
لآلى
|
رؤسا
|
ارائه
|
بَطىء
|
تأخّر
|
مآل
|
رؤیا
|
اسائه
|
جزء
|
تأخیر
|
مرآت
|
رؤیت
|
استثنائات
|
سوء
|
تأدیب
|
مآخذ
|
سؤال
|
استثنائی
|
شىء
|
تأذّی
|
مآثر
|
فؤاد
|
القائات
|
ضوء
|
تأسّف
|
منشآت
|
لؤلؤ
|
اورلئان
|
فىء
|
تأسیس
|
مآب
|
لؤم
|
ایدئالیسم
|
ماء
|
تأکید
|
مآرب
|
مؤالفت
|
بئاتریس
|
|
تألّف
|
|
مؤانست
|
بئر
|
|
تألیف
|
|
مؤتلف
|
پرومتئوس
|
|
تأمّل
|
|
مؤتمن
|
پنگوئن
|
|
تأمین
|
|
مؤثّر
|
تبرئه
|
|
تأنّی
|
|
مؤدّب
|
تخطئه
|
|
تأنیث
|
|
مؤدّی
|
تئاتر
|
|
تأویل
|
|
مؤذّن
|
تئودور
|
|
تفأّل
|
|
مؤسّس
|
توطئه
|
|
تلألؤ
|
|
مؤسّسه
|
جزئى
|
|
توأم
|
|
مؤکّد
|
سوئى
|
|
بدون کرسى
|
کرسى «ى»
|
کرسى «و»
|
کرسى «ا»
|
«ء»
|
«ئ ، ـئ »
|
«ؤ، ـؤ»
|
«آ، ـآ»
|
« أ، ـأ»
|
|
جرئت
|
مؤلّف
|
|
خلأ
|
|
دنائت
|
مؤمن
|
|
رأس
|
|
دوئل
|
مؤنّث
|
|
رأى
|
|
رافائل
|
مؤوّل
|
|
سبأ (قرآنى)
|
|
رئالیست
|
مؤیّد
|
|
شأن
|
|
رئالیسم
|
|
|
مأثور
|
|
رئوس
|
|
|
مأجور
|
|
رئوف
|
|
|
مأخذ
|
|
رئیس
|
|
|
مأخوذ
|
|
ژوئن
|
|
|
مأذون
|
|
ژئوفیزیک
|
|
|
مأکول
|
|
سئانس
|
|
|
مألوف
|
|
سئول
|
|
|
مأمن
|
|
سوئد
|
|
|
مأمور
|
|
سیّئات
|
|
|
مأنوس
|
|
شائول
|
|
|
مأوا
|
|
شئون
|
|
|
مأیوس
|
|
قرائت
|
|
|
مبدأ
|
|
قرائات
|
|
|
متأثّر
|
|
کاکائو
|
|
|
متأخّر
|
|
کلئوپاترا
|
|
|
متأذّى
|
|
لائوس
|
|
|
متألّم
|
بدون کرسى
|
کرسى «ى»
|
کرسى «و»
|
کرسى «ا»
|
«ء»
|
«ئ ، ـئ »
|
«ؤ، ـؤ»
|
«آ، ـآ»
|
« أ، ـأ»
|
|
لئام، لئیم
|
|
|
متأمّل
|
|
لئون
|
|
|
متأهّل
|
|
لوئى
|
|
|
متلألئ
|
|
مائومائو
|
|
|
مستأصل
|
|
مسائل
|
|
|
ملأ
|
|
مسئول
|
|
|
ملجأ
|
|
مئونت
|
|
|
منشأ
|
|
مرئوس
|
|
|
نبأ (قرآنى)
|
|
مرئى
|
|
|
یأس
|
|
مشمئز
|
|
|
|
|
ناپلئون
|
|
|
|
|
نشئه
|
|
|
|
|
نشئت
|
|
|
|
|
نوئل
|
|
|
|
|
نئون
|
|
|
|
|
ویدئو
|
|
|
|
|
هیئت
|
|
|
|
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* کلمههاى ستارهدار در این جدول از قاعده مستثنا هستند.
1. چنانچه کلمهاى مختوم به مصوّت باشد و جزء پساز آن نیز با مصوّت آغاز شدهباشد، مىتوان در فاصلهٔ میان دو مصوّت از دو نوع صامت میانجى (با ارزش یکسان) استفاده کرد: یکى صامت «ى» و دیگرى صامت «همزه»؛ نظیر دانایید/ دانائید؛ زیبایى/ زیبائى؛ تنهایى/ تنهائى، که در بعضى همزه غلبه دارد و در بعضى دیگر «ى» و از کلمهاى به کلمهٔ دیگر فرق مىکند. در اینجا، براى حفظ یکدستى و سهولت آموزش، صامت میانجى «ى» انتخاب شدهاست.
2. چون «تواید» معنا ندارد، «مترواید» آورده شد.
3. در دستورهاى اخیر زبان فارسى، بهجاى اصطلاحاتى نظیر «ضمیر ملکى» یا «ضمیر مفعولى»، اصطلاح «ضمیر شخصى متّصل» بهکار مىرود.
4. این «ى» ممکن است در مواردى حذف شود. در تداول عامّه «بابام» بهجاى «بابایم» گفته مىشود. در ادبیات داستانى هم، زمانى که نویسنده زبان گفتار را ضبط مىکند، وضع بههمینمنوال است. در شعر بهضرورت شعرى این حذف صورت مىگیرد، مثلاً استعمال «بازوت» بهجاى «بازویت» در این مصراع: «آفرین بر دست و بر بازوت باد».
5. در محاوره، اصولاً همزه و مصوّت آغازى حذف مىشود، مثلاً گفته مىشود «رادیوم خراب شد» و نه «رادیوام خراب شد».
6. هاى غیرملفوظ، در الحاق به «یاى مصدرى»، حذف مىشود و «گ» میانجى بهجاى آن مىآید: بندگى. در چند کلمه، هاى غیرملفوظ در الحاق به «یاى نسبت» افتاده و «گ» میانجى اضافه شدهاست: «خانگى»، «همیشگى»، «هفتگى».
7. این علامت کوتاهشدهٔ «ى» است.
* گاهى، خصوصاً در خوشنویسى، در زیر همزهٔ پایانى «ء»، بدون اینکه به کلمهٔ دیگرى اضافه شدهباشد، علامتى شبیه کسره مىگذارند که صحیح نیست.
8. کلمهٔ هیدروژن گاهى ئیدورژن نوشته مىشود که صحیح نیست.
9. کلمهٔ منشى در اصل مُنشِئ بودهاست که در فارسى «ء» به «ى» بدل شدهاست.
10. همزهٔ پایانى بدون کرسى در کلمات انشاء، املاء، اعضاء، در فارسى، در اضافه به کلمهٔ بعداز خود، غالباً حذف مىشود و بهجاى آن «ى» میانجى مىآید، مانند انشاى خوب، اعضاى بدن، ولى حفظ همزهٔ آن هم صحیح است: انشاءِ خوب، اعضاءِ بدن.
|