ای(حرف ندا): همیشه جد از منادا نوشته میشود: ای خدا، ای مردم.
این، آن: جدا نوشته میشود: این که، آنکه، اینجا، آنجا.
ها: جدا نوشته میشود: کتابها، باغها. استثنا: آنها، اینها.
همین و همان: جدا نوشته میشود: همین کتاب، همینجا، همان جا.
هم: جدا نوشته میشود: همچنین، همچنان، همصدا. استثنا: همسایه، همشیره، همراه، همایش(در فرهنگ املایی همین کتاب همه موارد اتصال و انفصال آمده است).
هیچ: جدا نوشته میشود: هیچیک، هیچکدام، هیچکس.
چه: جدا نوشته میشود: آنچه، چنان چه.
را: جدا نوشته میشود: تو را، کتاب را. استثنا: چرا(به معنای برای چه؟)
که: جدا نوشته میشود: آنکه، کسی که. استثنا: بلکه.
می و همی: جدا نوشته میشود: میخواند، همی گوید.
بی: جدا نوشته میشود: بیخانمان، بیسرو پا، بیجا، بیخود. استثنا: بیگانه، بیهوده، بینوا، بیمار، بیزار، بیدار.
تر و ترین: جدا نوشته میشود: کوچکتر، بزرگترین. استثنا: کمتر، بیشتر، بهتر، مهتر و کهتر.
به: جدا نوشته میشود: به دست، به سوی، به طرف و …
استثنای آن در موارد زیر است:
1. هر گاه صفت بسازد: بنام(مشهور)، بخرد، بشکوه، بهنجار.
2. هنگامی که بر سر فعل یا مصدر بیاید(بای زینت یا بای تاکید): بروم، بگفتن(=گفتن).
3. به صورت بدین، بدان، بدو، بدیشان به کار رود.
عدد، همیشه از معدود خود، جدا نوشته میشود: یک دل، یک زبان، یکسان، یکباره، یک دیگر. استثنا: یکتا.
مجموعه ام، ای، است،…
صورتهای متصل فعل«بودن» در زمان حال(ام، ای، است، ایم، اید، اند) به شکل زیر است:
کلمات مختوم به
|
صامت میانجی
|
مثال
|
صامت متصل
|
-
|
خشنودم
|
خشنودی
|
خشنود است
|
|
|
خشنودیم
|
خشنودید
|
خشنودند
|
«و» با صدایی نظیر آنچه در
|
-
|
رهروم
|
رهروی
|
رهرو است
|
«رهرو» به کار رفته است
|
|
رهرویم
|
رهروید
|
رهروند
|
صامت متصال
|
-
|
پاکم
|
پاکی
|
پاک است
|
|
|
پاکیم
|
پاکید
|
پاکاند
|
«آ»
|
«ی»
|
دانایم
|
دانایی
|
داناست
|
|
|
داناییم
|
دانایید
|
دانایند
|
«و»با صدایی نظیر آنچه در«دانشجو»
|
«ی»
|
دانشجویم
|
دانشجویی
|
دانشجوست
|
به کار رفته است
|
|
دانشجوییم
|
دانشجویید
|
دانشجویند
|
«و» با صدایی نظیر آنچه در«تو»
|
همزه
|
توام
|
دوای/تویی
|
توست
|
به کار رفته است
|
|
توایم(شماکارمند)
|
مترواید
|
تواند
|
«ــَ»(هان بیان حرکت)
|
همزه
|
خستهام
|
خستهای
|
خسته است
|
|
|
خستهایم
|
خستهاید
|
خستهاند
|
«اِی»
|
همزه
|
تیزپیام
|
تیزپیای
|
تیزپی است
|
|
|
تیزپیایم
|
تیزپیاید
|
تیزپیاند
|
« ای»
|
همزه
|
کاریام
|
کاریای
|
کاری است
|
|
|
کاریایم
|
کاریاید
|
کاریاند
|
ضمایر ملکی و مفعولی:
ضمایر ملکی و مفعولی[ــَـ م، ــَـ ت، ــَـش، ــِـ مان(مان)، ــِـ تان(تان)، ــِـ شان(شان)]، در حالتهای ششگانه، همراه با واژههای پیش از خود به صورتهای زیر نوشته میشود:
کلمات مختوم به
|
صامت میانجی
|
مثال
|
صامت منفصل
|
-
|
برادری
|
صامت متّصل
|
-
|
کتابی
|
«و» با صدایی نظیر آنچه در«رهرو
|
|
|
به کار رفته است
|
|
رهروی
|
«ـَـ»(هان بیان حرکت)
|
همزه
|
خانهای
|
«اِی»
|
همزه
|
تیزپیای
|
«ای»
|
همزه
|
کشتیای
|
«و» با صدایی نظیر آنچه در«رادیو»
|
|
|
به کار رفته است
|
«ی»
|
رادیویی
|
« آ»
|
«ی»
|
دانایی
|
«و» با صدایی نظیر آن چه در«دانشجو»
|
|
|
به کار رفته است
|
«ی»
|
دانشجویی
|
کسره اضافه:
نشانه کسره اضافه در خط آورده نمیشود، مگر برای رفع ابهام در کلماتی که دشواری ایجاد میکند:
اسبِ سواری/ اسب سواری:
- کلماتی مانند رهرو، پرتو، جلو، در حالتِ مضاف، گاهی با صامت میانجی«ی» میآید، مانند«پرتوی آفتاب» و گاهی بدون آن، مانند«پرتو آفتاب». آوردن یا نیاوردن صامت میانجی«ی» تابع تلفّظ خواهد بود.
- برای کلمات مختوم به های بیان حرکت، در حالتِ مضاف، از علامت«ء»(ی کوتاه شده شبیه همزه) استفاده میشود:
خانه من، نامه او
-«ی»، در کلمههای عربی مختوم به«ی»(که «آ» تلفظ میشود)، در اضافه به کلمه بعد از خود، به«الف» تبدیل میشود:
عیسای مسیح، موسای کلیم، هوای نَفْس، کبْرای قیاس
نشانهٔ همزه
همزهٔ میانی
الف)اگر حرفِ پیش از آن مفتوح باشد، روی کرسی«ا» نوشته میشود، مگر آن که پس از آن مصوّتِ«ای» و«او» و«ــِـ» باشد که در این صورت روی کرسی«یـ» نوشته میشود:
رأفت، تأسّف، تلألؤ، مأنوس، شأن
رئیس، لئیم، رئوف، مئونت، مطمئن، مشمئز
تبصره: در کلمات عربی بر وزن«مُتَفَعِّل» نظیر متأثّر، متأخّر، متألّم که در تداول، اولین فتحه آنها به کسره تبدیل شده، همان صورت عربی آن ملاک قرار گرفته است.
ب)اگر حرفِ پیش از آن مضموم باشد، روی کرسی«و» نوشته میشود، مگر آن که پس از آن مصوت«او» باشد که در این صورت روی کرسی«یـ» نوشته میشود:
رؤیا، رؤسا، مؤسّسه، مؤذّن، مؤثّر، مؤانست
شئون، رئوس
ج)اگر حرفِ پیش از آن مفتوح یا ساکن و پس از آن حرف«آ» باشد، به صورت آ/آ نوشته میشود:
مآخذ، لآلی، قرآن، مرآت
در بقیهٔ موارد و در کلّیهٔ کلماتِ دخیلِ فرنگی با کرسی«ئـ» نوشته میشود:
لئام، رئالیست، قرائات، استثنائات، مسئول، مسئله، جرئت، هیئت، لئون، مسئول، تئاتر، نئون، استثنا: توأم
همزهٔ پایانی:
الف)اگر حرفِ پیش از آن مفتوح باشد(مانند همزهٔ میانی ماقبل مفتوح)، روی کرسی «ا» نوشته میشود:
خلأ، ملأ، منشأ، ملجأ
ب)اگر حرفِ پیش از آن مضموم باشد(مانند همزهٔ میانی ماقبل مضموم)، روی کرسی«و» نوشته میشود:
لؤلؤ، تلألؤ
ج)اگر حرفِ پیش از آن مکسور باشد، روی کرسی«ی» نوشته میشود:
متلألی
د)اگر حرفِ پیش از آن ساکن یا یکی از مصوّتهای بلندِ«آ» و «او»و«ای» باشد، بدون کرسی نوشته میشود:
جزء، سوء، شیء، بُطء، بطیء، سماء، ماء
تبصره1: گاهی پس از مصوتهای بلند«آ» همزهٔ پایانی حذف میشود: شهدا، کربلا، املا، امضا، انشا
تبصره 2: هر گاه همزهٔ پایانی ماقبل ساکن(بدون کرسی) یا همزهٔ پایانی ماقبل مفتوح(با کرسی«ا») و یا همزهٔ پایانی ماقبل مضموم(با کرسی«و») به یای وحدت یا نکره متّصل شود، کرسی«یـ» میگیرد و کرسی قبلی آن نیز حفظ میشود.
جزئی، شیئی، منشائی، مائی، لؤلؤئی
راهنمای کتابتِ همزه
کرسی«ا»
|
کرسی«و»
|
کرسی«یـ»
|
بدون کرسی
|
«أ، ـأ»
|
«آ، ـآ»
|
«ؤ، ـؤ»
|
«ئـ ـئـ»
|
«ء»
|
بأس
|
قرآن
|
تلألؤ
|
ائتلاف
|
بُطء
|
تأثیر
|
لآلی
|
رؤسا
|
ارائه
|
بَطیء
|
تأخّر
|
مأل
|
رؤیا
|
اسائه
|
جزء
|
تأخیر
|
مرآت
|
رؤیت
|
استثنائات
|
سوء
|
تأدیب
|
مآخذ
|
سؤال
|
استثنائی
|
شیء
|
تأذّی
|
مثآثر
|
فؤاد
|
القائات
|
ضوء
|
تأسّف
|
منشآت
|
لؤلؤ
|
اورلئان
|
فیء
|
تأسیس
|
مآب
|
لؤم
|
ایدئالیسم
|
ماء
|
تأکید
|
مآرب
|
مؤالفت
|
بئاتریس
|
|
تألّف
|
|
مؤانست
|
بئر
|
|
تألیف
|
|
مؤتلف
|
پرومتئوس
|
|
تأمّل
|
|
مؤتمن
|
پنگوئن
|
|
تأمین
|
|
مؤثّر
|
تبرئه
|
|
تأنّی
|
|
مؤدّب
|
تخطئه
|
|
تأنیث
|
|
مؤدّی
|
تئاتر
|
|
تأویل
|
|
مؤذّن
|
تئودور
|
|
تفأّل
|
|
مؤسّس
|
توطئه
|
|
تلألؤ
|
|
مؤسّسه
|
جزئی
|
|
توأم
|
|
مؤکد
|
سوئی
|
|
خلأ
|
|
مؤلّف
|
جرئت
|
|
رأس
|
|
مؤمن
|
دنائت
|
|
رأی
|
|
مؤنّث
|
دوئل
|
|
سبأ(قرآنی)
|
|
مؤمن
|
رافائل
|
|
شأن
|
|
مؤنّث
|
رئالیست
|
|
مأثور
|
|
مؤوّل
|
رئالیسم
|
|
مأجور
|
|
مؤید
|
رئوس
|
|
مأخذ
|
|
|
رئوف
|
|
مأخوذ
|
|
|
رئیس
|
|
مأذون
|
|
|
ژوئن
|
|
مأکول
|
|
|
ژئوفیزیک
|
|
مألوف
|
|
|
سئانس
|
|
مأمن
|
|
|
سئول
|
|
مأمور
|
|
|
سوئد
|
|
مأنوس
|
|
|
سیئات
|
|
مأوا
|
|
|
شائول
|
|
مأیوس
|
|
|
شئون
|
|
مبدأ
|
|
|
قرائت
|
|
متأثّر
|
|
|
قرائات
|
|
متأخّر
|
|
|
کاکائو
|
|
متأذّی
|
|
|
کلئوپاترا
|
|
متألّم
|
|
|
لائوس
|
|
متأهّل
|
|
|
لِئام، لئیم
|
|
متأهّل
|
|
|
لئون
|
|
متلألیء
|
|
|
لوئی
|
|
مستأصل
|
|
|
مائومائو
|
|
ملأ
|
|
|
مسائل
|
|
ملجأ
|
|
|
مسئول
|
|
منشأ
|
|
|
مئونت
|
|
نبأ(قرآنی)
|
|
|
مرئوس
|
|
یأس
|
|
|
مرئی
|
|
|
|
|
مشمئز
|
|
|
|
|
ناپلئون
|
|
|
|
|
نشئه
|
|
|
|
|
نشئت
|
|
|
|
|
نوئل
|
|
|
|
|
نئون
|
|
|
|
|
ویدئو
|
|
|
|
|
هیئت
|
|
واژهها و ترکیبها و عبارتهای مأخوذ از عربی:
ه
«ه» در واژهها و ترکیبات و عبارتهای مأخوذ از عربی به صورتهای زیر نوشته میشود:
1.اگر در آخرِ کلمه تلفّظ شود به صورتِ«ت» نوشته میشود:
رحمت، جهت، قضات، نظارت، مراقبت، برائت
استثنا: صلوه، مشکوه(آن جا که مراعاتِ رسمالخطّ قرآنی این کلمات در نظر باشد).
2.اگر در آخرِ کلمه تلفّظ نشود، برای نشان دادنِ حرکتِ ماقبلِ آن، به صورت«ـه/ه»(های بیان حرکت)نوشته میشود:
علاقه، معاینه، نظاره، مراقبه، آتیه
و در این حالت همهٔ احکامِ متعلّق بههای بیان حرکت بر آن جاری است.
علاقهمند، نظارگان، معاینهٔ بیمار، مراقبهای
3.در ترکیباتِ عربی رایج در فارسی، مانند کاملهالوداد، لیلهالقدر، ثقهالاسلام، حجهالاسلام، آیهالله، خاتمهالامر، دایرهالمعارف، معمولا به صورتِ(ـه/ه) نوشته میشود.
«و» که در برخی از کلمههای عربی، مانند زکوه، حیوه، مشکوه، صلوه به صورت«آ» تلفّظ میشود، در فارسی(جز در مواردی که رعایتِ رسمالخطّ قرآنی این گونه کلمات مورد نظر باشد) به صورت«الف» نوشته میشود.
زکات، حیات، مشکات، صلات
تبصره: کلمههایی مانند زکوه، مشکوه، صلوه(اگر به این صورت نوشته شده باشد)، در اضافه به«ی» نسبت یا وحدت، با«ا» و«ت» نوشته میشود:
زکاتی، مشکاتی، صلاتی، حیاتی
الف کوتاه:
«الف کوتاه» همیشه به صورتِ «الفِ» نوشته میشود، مگر در موارد زیر:
1. الی، علی، حتّی، اولی، اوُلی
2. اسمهای خاص:
عیسی، یحیی، مرتضی، مصطفی، موسی، مجتبی
تبصره: واژههایی مانند اسمعیل، هرون، رحمن که در رسمالخطِّ قرآنی به این صورت نوشته میشود در فارسی با«الف» نوشته میشود: اسماعیل، هارون، رحمان.
3.ترکیباتی که عیناً از عربی گرفته شده است:
اعلام الهدی، بدرالدُّجی، طوبی، لک، لاتُعَدُّ و لاتُحصی، سِدرَهُ المُنتَهی، لا تُحصی(صیغههای فعلی)
- اسامی سورههای قرآن(مانند یس، طه، الم و …)به شکل مضبوط در قرآن نوشته میشود.
تنوین:
آوردنِ تنوین(در صورتی که تلفّظ شود) در نوشتههای رسمی و نیز در متون آموزشی الزامی است. تنوین به صورتهای زیر نوشته میشود:
1. تنوین نصب: در همه جا به صورت«اً / ـاً» نوشته میشود:
واقعاً، جزئاً، موقتاً، عجالتاً، نتیجتاً، مقدمتاً، طبیعتاً، عمداً، ابداً
تبصره1: کلمههای مختوم به همزه، مانند جزء، استثناء، ابتداء، هرگاه با تنوینِ نصب همراه باشد، همزهٔ آنها روی کرسی«یـ» میآید و تنوین روی«الفِ» بعد از آن قرار میگیرد: جزئاً، استثنائاً، ابتدائاً.
تبصره2: تاء عربی«ه/ ـه»، اعم از آن که در فارسی به صورتِ«ت» یا«ه/ـه»(های بیان حرکت) نوشته یا تلفّظ شود، در تنوین نصب، بدل به «ت» کشیده میشود و علامت تنوین روی الفی که پس از «ت»میآید قرار میگیرد، مانند نتیجتاً، موقتاً، نسبتاً، مقدمتاً، حقیقتاً.
2. تنوین رفع و تنوین جر: در همه جا به صورت ـٌــ و ــٍـ نوشته میشود و فقط در ترکیباتِ مأخوذ از عربی که در زبان فارسی رایج است به کار میرود:
مشارٌ الیه، مضافٌ الیه، منقولٌ عنه، مختلفٌ فیه، متفقٌ علیه
بعبارهٍ اُخری، اباً عن جدٍ، ای نحوٍ کان
تشدید:
گذاشتن تشدید همیشه ضرورت ندارد مگر در جایی که موجب ابهام و التباس شود که یکی از مصادیق آن، هم نگاشتهاست:
معین/ معین؛ علی/ عِلّی؛ دوار/ دوّار؛ کره/ کرّه؛ بنا/بنّا
تبصره: در متون آموزشی برای نوآموزان و غیرفارسی زبانان و نیز در اسناد و متونِ رسمی دولتی، گذاشتنِ تشدید در همه موارد ضروری است.
اعراب گذاری:
حرکتگذاری تنها در حدّی لازم است که احتمال بدخوانی داده شود:
عُرضه/ عَرضه؛ حَرف/ حِرَف؛ بُرَ/ بُرَد؛ سرچشمه/ سرِچشمه
هجای میانی«ـ ووـ »
واژههای دارای هجای میانی« ـ ووـ» با دو واو نوشته میشود:
طاووس، لهاوور، کیکاووس، داوود
تبصره1: نوشتن«داود» با یک واو به تبعیت از رسمالخطّ قرآنی بلامانع است.
تبصره2: در مورد نام شخص، ضبط نهادی شده(مطابق شناسنامه) اختیار میشود:
کاوس، کاوسی
منابع:
1. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دستور خط فارسی، چاپ اول: نشر آثار فرهنگستان، تهران1381.
2. احمد سمیعی(گیلانی)، نگارش و ویرایش، چاپ اول: انتشارات سمت، تهران 1378.
از کتاب «انواع ویرایش» اثر «ابوالفضل طریقهدار» صفحه: ۲۴۷
|